يكشنبه پنطيكاست مقدس



 

به نام پدر و پسر و روح القدس!

یک فرد اغلب بدون فكر كردن از رویدادهای بزرگ عبور می کند، فقط سطحى می نگرد، بدون اینکه در ذات آنها غوطه ور شود. بیایید توجه خود را به جشن ميلاد مسيح معطوف کنیم.

 

امروز میلاد خداوند ما عیسی مسیح را جشن می گیریم. از آغاز جهان، رویدادی چشمگیرتر از میلاد مسیح وجود نداشته است. خداوند متعال با یک کلمه تمام جهان نامرئی و مرئی را آفرید ، آسمان و زمین و هر آنچه که آنها را پر می کند خلق كرد - این خدا خود را فروتن می سازد ، از خون و گوشت مریم مقدس متولد می شود و در یک آخور به دنيا می آيد.

 

آسمان مهيب شد، اقصی نقاط زمین حرکت کرد. بزرگترین معجزه و راز مقدس اتفاق افتاد که نه تنها برای انسانها بلكه حتى براى بالاترین درجات آسمانى کاملاً غیرقابل درک بود.

وقتی به یک کافر در مورد این رویداد بگویید، او پاسخ خواهد داد - غیرممکن است. وقتی از یک مؤمن می پرسید که چرا خداوند چنین معجزه نامفهومی را انجام داده است، او سکوت می کند یا اغلب توضیحی رضایت بخش نمی دهد.

 

چرا خداوند به زمین آمد؟

تنها یک پاسخ وجود دارد - برای نجات انسان. اگر خداوند این کار را برای شخصی انجام داد، پس باید پذیرفت که آن شخص دارای ارزش خاصی است، زیرا به خاطر یک چیز ناچیز چنین وسیله نجاتی پذیرفتنى نيست. حتی پادشاه داوود نبی 1000 سال قبل از میلاد با حیرت فریاد زد: «او را از فرشتگان اندكى كمتر ساختى و تاج جلال و اكرام را بر سر او گذاردى، او را بر كارهاى دست خودت مسلط نمودى و همه چيز را زير پاى وى نهادى» (مزمور 8: 5-6).

 

از این گذشته، باید در برابر خداوند ترس و حرمت داشته باشیم و فریاد بزنیم: «خداوندا، انسان چیست که بيزارى نجستى از رحم دخترى به دنيا بيايى، خدای خود را پنهان نمودى و راضی شدی که انسان شوی؟»

انسان چیست؟ این همان چیزی است که کلام خدا در مورد آن می گوید: انسان بهترین مخلوق خداست. انسان تصویر خداست.

 

همه چیز را کلام خداوند متعال آفریده است. خداوند گفت: «نور باش و نور شد» (پیدایش 1: 3). «زمین نباتات برویاند، علفی که تخم بیاورد و درخت میوه اى که موافق جنس خود میوه آورد كه تخمش در آن باشد، بر روی زمین. و چنین شد» (پیدایش 1: 11). و خدا گفت: «آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پروازکنند» (پیدایش 1: 20). و همه چیز طبق کلام خدا انجام شد.

هنگامی که همه چیز ترتیب داده شد، خداوند شروع به خلق انسان کرد، اما گویی در فکر و مشورت است، گویی افراد دیگر تثلیث مقدس را به شورایی دعوت می کند، که در آن قدیس گریگوری نیسا شگفت زده می شود. زیرا خداوند ابتدا گفت: "انسان را به صورت ما و به شباهت ما بسازیم" (پیدایش 1: 26). و سپس«خداوند خدا انسان را از خاک زمین بسرشت و در بينى وى روح حیات دمید و آدم نفس زنده شد» (پیدایش 2: 7).

 

خداوند انسان را با فعل (عمل) خاص می آفریند. ابتدا بدن را آفرید و سپس «نفس حیات» را در آن مى دمد. ذره ای از وجود الهی خود را در آن قرار مى دهد. به همین دلیل است که داوود نبی در مزمور از جانب خدا در مورد مردم می گوید: "من گفتم كه جميع شما خدایان هستید و جميع شما فرزندان حضرت اعلى" (مزمور 82: 6). صحت این سخنان توسط خود خداوند مجسم عیسی مسیح نیز برای یهودیان تأیید شد، که او را متهم کردند که خدا را پدر خود خوانده و بدین ترتیب خود را با خدا برابر می کند و برای کشتن او سنگ بدست گرفتند. خداوند اینگونه به آنها پاسخ داد: "آیا در تورات شما نوشته نشده است:"من گفتم شما خدایان هستید" (یوحنا 10: 34). پس انسان تصویر خدای نامرئی است، انسان در خود «ذره ای» از الوهیت دارد.

 

انسان قبل از سقوط، و حتی بیشتر از آن پس از رستگاری توسط خداوند، آنقدر زیبا بود که قديسين خدا که اسرار آسمانى ​​برای آنها آشکار شد، مانند قديس مكاريوس مصری، می گوید: "هیچ چیز وجود ندارد زیباتر از روح انسان، نه در زمین و نه در آسمان." انسان برای سعادت ابدی مقدر بود، اما از طریق حسادت شیطان سقوط کرد، به خدا خیانت کرد، داوطلبانه به طرف آن تهمت زن، يعنى شیطان رفت، می خواست نه تنها نيكى هایی را که در بهشت ​​می دانست، بلکه حتى شر را كه نمى شناخت بداند. و پس از دور شدن از خدا، در معرض این تعریف از پیش تعیین شده از جانب خدا قرار گرفت: «به مرگ خواهی مرد».

 

آدم و حوا در روحشان مردند، ذهنشان تاریک شد، اراده‌شان منحرف شد، دل‌هایشان منحرف گشت، و به جای بدن آسمانی، گوشت درشت مانند گاو دریافت کردند. و خودشان به شناخت بدى که به توصیه شیطان می خواستند بدانند محکوم به غم و اندوه شدند. و هر چه زمان مى گذشت، انسان ها بیشتر می شدند، آلودگی انسان بیشتر و بيشتر می شد.

برای اینکه انسان ناامید نشود و به کلی هلاک نشود، خداوند به او وعده داد که در زمان مقتضی از نطفه یک زن (و نه مرد) یعنی مسیح که از باکره بدون انسان توسط روح القدس متولد شده است، سر مار را مى كوبد و انسان را نجات مى دهد. ما امروز این رویداد رازگونه را جشن می گیریم. خدا بر خلقت خود رحم کرد و برای نجات انسان پسر پاك خود را به زمین فرستاد. او به زمین فرود آمد تا ما را به آسمان بازگرداند. او جسم انسان را به خود گرفت، تا گناهان تمام بشریت را بر عهده گيرد: "خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد" (یوحنا 3: 16).

 

عیسی مسیح درهای قفل شده بهشت ​​را گشود. او یک نردبان روحانی را دوباره برپا کرد که با آن شخص می تواند به بهشت ​​صعود کند.

خداوند پس از گرفتن جسم انسانى، انسان را بالاتر از فرشتگان برافراشت و او را با جلالى بالاتر از جلال آدم كه قبل از سقوط  در بهشت داشت ​​پوشاند.

 

اگر ما حقيقتا مسیحیان واقعی هستیم، اگر خود را مجبور کنیم که در عمل آنچه را که خداوند عیسی مسیح که برای ما آمده است، انجام دهیم، همانطور که خداوند در گفتگوی خداحافظی خود به شاگردانش وعده داده بود، همان جایی خواهیم بود که خداوند است. خداوند می‌گوید: «آنگاه عادلان در ملکوت خدا مانند خورشید خواهند درخشید» (متی 13: 43).

 

در کوه تابور، خداوند جلال آینده انسان را نشان داد. صورتش مثل آفتاب درخشيد، لباسش مانند برف می درخشید و سفيد گشت. این زیبایی و شکوه بیرونی تنها اشاره ای کم رنگ از بزرگترین شکوه درونی است، زیرا طبق سخن نبى، "تمام جلال دختر پادشاه در درون است" (مزمور 45: 13).

 

~ راهب اعظم نیکون

 

 

(7 ژانويه 1945)