عشاء ربانی بدون...روزه؟

           

 http://imverias.blogspot.com  : منبع   

 

 

 

در کتاب مقدس اين دعوت را می شنویم: "پسرم ، دلت را به من بسپار". خدا دل انسان را می طلبد تا انسان طبق خواسته او زندگی كند و نفس بکشد.

 

گرچه متأسفانه ، حتی در حوزه به اصطلاح ايمانداران ، اراده خدا غالب نمی شود - خواست خود ما انجام می شود. و این جایی است که اوضاع غم انگیز می شود ، زیرا ، حتی با اينكه مردم با کلام خدا آشنا هستند ، به نظر می رسد که به تناسب اقدامات خود ، آن را دستکاری می کنند.

 

"بزرگان" روحانى اى وجود دارند که امور را به روشهایی بریده و بهم میدوزند که بتوانند آسایش و تسهیل فرزندان روحانى خود را به دست آورند ، به اين منظور که آنها را از دست ندهند و به این ترتیب خود را مهربان و مقدس جلوه دهند ، به جای آنکه هدایت کننده ی کسانی باشند که خدا به آنها واگذار کرده است. این بزرگان نظریات شخصی خود را تصویب می كنند و سنت هایی را كه شخصاً فرا گرفته اند (حتی اگر این سنت ها قدیمی باشند) وضع می كنند ، بدون اینكه بررسی كنند که آیا اینها واقعاً در سنت های كلیسا هستند یا نه. هر چیز قدیمی سنت کلیسا نیست. اراده خدا با "انجیل دیگری" جايگزين می شود ، که منجر به "بزرگى" مبهم و متعصب،  با سنت های نامقدس و دستورالعمل هاى انسانى، به خاطر تحمیل اقتدار روحانى و اسارت جانها مى شود.

 

بنابراین به عنوان مثال, در مورد عشاء ربانی- این اراده ی خدا نیست که غالب است, بلکه اراده ی مردم است؛ آنها مسیحیان را با بارهای غیرقابل تحمل و "سنت ها" سنگین می كنند و این به طور غیرمستقیم باعث می شود که مردم خود را نسبت به عشاء ربانی بیگانه احساس کنند. به عبارت دیگر ، آنها روزه ها را با روغن و بدون روغن تحمیل می کنند ، با صدای بلند و اجبار و ترس. آنها زمان و دفعات شرکت در آیین مقدس را تعیین می کنند ، کاملاً بدون توجه به سخنان مسیح و سنت مقدس کلیسا در مورد دائمی بودن عشاء ربانی. آنها روزه را به عنوان یک عمل اجباری قبل از شرکت در مراسم عشاء ربانی تحمیل می کنند- تحمیلی که در هیچ کجا نوشته نشده و به عنوان یک سنت تحویل داده نشده است. آنها همه چیز را بر آنچه كه مردم باید بخورند و آنچه باید بنوشند و در چه زمان وتا چه ساعتی, متمرکز می کنند، در حالی که آنها پیش شرط اصلی را نادیده می گیرند: پرورش آمادگی روحانى مردم ، که در دعوت مشخص شده است: " با ترس از خدا ، با ایمان و عشق ، نزديك شويد ..."

 

بنابراین ، بسیاری از مسیحیان صرفاً به خاطر اینکه روزه نگرفته اند ، از عشاء ربانی خودداری می کنند, درحالی که شور و شوق آنها بی حد و حصر و توبه آنها فعال و زنده است ، در حالی که برعکس ، بسیاری از افراد مذهبی وجود دارند که فقط به خاطر آنکه روزه گرفته اند می آیند و به آسانی عشاء ربانی دریافت می کنند-پس از خودداری شدید از غذا و احساس رضایت از این عمل خود- زیرا (ظاهراً) درون آنها یک فریسی، خشنود گرایی درونی زندگی می کند، كه به قدوسیت و شايستگى رسیده است.

 

بنابراین برای نزدیک شدن به رمز و راز بزرگ عشاء ربانی الهی ، باید خودمان را آماده کنیم ، البته پس از اینکه برکت پدر روحانی خود را دریافت کردیم که - با تشخیص توبه ما و تشخیص فطرت ما برای تبدیل شدن به فرد جدید - ما را ترغیب می کند تا با ترس ، ایمان و عشق به رمز و راز بزرگ نزدیک شویم.

 

بنابراین ، برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم: هر مسیحی باید خود را به طور صحیح آماده کند تا خود خداوند را در درون خود دریافت کند. اما ، در مورد خودداری از غذاها (روزه گرفتن) ، هیچ جایی  کلیساها چنین قانونی را وضع نکرده اند. بلکه توصیه می کند که یک مسیحی روزهای چهارشنبه و جمعه ، دوره ی روزه کریسمس و دوره روزه ی بزرگ عید پاک ، و در دوره روزه غنودن 15 اوت , و غیره روزه بگیرد. بنابراین ، کلیسا روزهای خاصی را در طول سال نامگذاری کرده است که در آن روز مؤمنان را به روزه تشویق می کند.

 

در هیچ جا کلیسا نگفته است که برای دریافت عشاء ربانی باید روزه گرفت. آیا در روزهای از پیش تعیین شده کلیسای ما روزه گرفته اید؟ اگر چنین است ، پس دیگر نباید این موضوع را مورد توجه قرار دهید. با این حال ، اگر پدر روحانی شما تشخیص  دهد که برای آماده سازی شخص شما ، بهتر است که یک روز روزه بگیرید (برای مثال) ، پس باید برای اطاعت از پدر روحانی خود موافقت کنید , و نه بخاطر آنکه این یک قاعده ی رسمی کلیسا است.

 

اگر موارد فوق الذکر واقعیت معتبری نبود ، آنوقت برای کلیسا غیرمنطقی می بود که روزهای خاصی از سال را برای روزه اختصاص دهد. در عوض ، او می توانست به ما بگوید - یک ، دو یا سه روز قبل از دریافت عشاء ربانی، روزه بگیریم. علاوه بر این لازم بود که کودکان نیز روزه بگیرند و غذاهای بدون روغن مصرف کنند!!! بنابراین ، روزه و عشاء ربانی به طور مستقیم پیوند ندارند. شاید فقط به طور غیرمستقیم ، با توجه به وجدان زاهدانه ای که همه ما باید داشته باشیم. غیر منطقی این است که غالباً ما با آمادگی  قبل از دریافت عشاء ربانی می خواهیم خیلی سخت تلاش کنیم ، که بعد از اینکه عشاء ربانی را دریافت کردیم، خودمان را راحت کنیم. به عبارت دیگر ، وقتی از یک طرف مسیح را درون خود نداریم ، از خوردن غذاها امتناع کرده و پرهیزکاری را تمرین می کنیم ( که نیز باید چنین کنیم)، اما از طرف دیگر ، وقتی که مسیح را بعد از دریافت جسم و خون خداوند در درون خود داریم ، آن وجدان زاهدانه از بین می رود ، گویی دیگر نیازی نیست زیرا هدف حاصل شده است - یعنی: ما عشاء ربانی را دریافت کردیم! 

 

اما چگونه ممکن است ، در حالی که مسیح را در درون خود ندارم ، پرهيزكارى را تمرین کرده و روزه بگیرم، اما وقتی او را درون خود داريم ، نسبت به امور روحانى بی توجه شوم؟ به عبارت دیگر ، قبل از دریافت عشاء ربانی بعضی چیزها "ممنوع" هستند ، اما اکنون که من عشاء ربانی را دریافت کرده ام و مانند مسیح شده ام ، آن موارد دیگر ممنوع نیستند؟ 

 

بنابراین ، ما متوجه می شویم که منطق بسیاری از مسیحیان - اگر چه نه همه - نادرست است. این بدان معنا نیست که من بعد از عشاء ربانی می توانم هر کاری را که دوست دارم انجام دهم ، بدون هیچ گونه بازداریی؛ برعکس بعد از دریافت عشاء ربانی، من باید در هوشیاری روحانی خود نیز بیشتر مراقب باشم ، تا عشاء ربانی در واقع در درون من کار کند و مرا دگرگون کند ، تا به من در غلبه بر نقاط ضعفم کمک کند و واقعاً پشتیبانی باشد که مرا به سمت  زندگی ابدی سوق می دهد.