تصاویر نمادین استفاده شده برای چهار انجیل نویس

 

 

 

نقش های موجودات بالداری که نمادهای انجیل نویسان هستند -  که اغلب دیده می شوند - از تصاویر بسیار مورد علاقه هنرمندان اولیه مسیحی بوده اند، و به نظر می رسد از همان دوران اولیه مورد استفاده بودند.

 

آنها از رویای حزقیال و کتاب مکاشفه توسط قدیس یوحنای انجیل نویس گرفته شده اند. طبق نظر آوسلی، این در آغاز قرن پنجم از نوشته های قدیس جروم بود که به هنرمندان اجازه داد این چهار موجود را به انجیل نویس ها به دلایلی که در زیر آمده است، مرتبط کنند:

 

قدیس متی به عنوان انسانی بالدار نماد گذاری شده است

( به دلیل تجسم پسر خدا به عنوان یک انسان )

به قدیس متی تصویر نمادین یک انسان داده شده بود، زیرا انجیل او با نسل انسانی مسیح آغاز می شود و در نوشته های خود بیشتر به ماهیت انسانی خداوند ما، به جای طبیعت الهی او تمرکز دارد.

 

قدیس مرقس به عنوان شیری بالدار نماد گذاری شده است

( به دلیل رستاخیز مسیح)

شیر، نماد داده شده به قدیس مرقس بود که انجیل خود را با مأموریت قدیس یحیی تعمید دهنده آغاز می کرد: "صدای ندا کننده ای در بیابان". او همچنین وضعیت سلطنت مسیح را ارائه می دهد و بر قدرت او متمرکز است که در رستاخیز او از مردگان آشکار شد. شیر در زمان های اولیه به عنوان نماد رستاخیز پذیرفته شده بود، چرا که معتقد بودند شیرهای جوان همیشه مرده بدنیا می آیند، اما از طریق نَفَس، بیان و غرش پدر خود به زندگی برمی خیزند.

 

قدیس لوقا به عنوان گوساله ای بالدار نماد گذاری شده است

(به دلیل مصائب و قربانی مسیح)

شکل نمادین گوساله - حیوان قربانی - به طور مناسب مظهر آیین مقدس، و نیز کفاره مسیح برای گناهان ما با خون مقدس اوست، که تمرکز ویژۀ انجیل قدیس لوقا است.

 

قدیس یوحنا به عنوان عقابی بالدار نماد گذاری شده است

(به دلیل صعود مسیح به آسمان)

عقاب نماد انتخاب شده برای قدیس یوحنا بود، زیرا همانطور که عقاب به سمت آسمان بالا می رود، او همچنان در روح رو به بالا به آسمانِ آسمان ها اوج می گیرد تا مکاشفۀ اسرار عالی و فوق العاده را به زمین بازگرداند.

 

*******

مستقل از اشاره آنها به چهار انجیل نویس، این نمادها گاهی به طور مستقیم به تجسم، مصائب، قیام و صعود به آسمان اشاره می کنند.

سدولیوس، کشیش و شاعر قرن پنجم، در شعر زیر چیزهای مشابهی را می گوید:

 

این شخص متی، به طور کلی نماینده انسان است

مرقس مانند فریادی در صحرا از یک شیر غران است

لوقا حق یک کاهن را در دهانش نگاه می دارد

یوحنا کلمه را مانند یک عقاب پرواز می دهد