معناى صعود مسیح چيست؟

       

  https://www.oca.org/orthodoxy/  : منبع 

 

 

 

و به آسمان صعود کرد و در دست راست پدر نشست. . .

 عیسی، پس از رستاخیز خود از مردگان، به مدت چهل روز به انسانها ظاهر شد که پس از آن "او به آسمان ​​صعود کرد و به دست راست خدا بنشست" (مرقس 16: 19 ؛ همچنین نگاه کنید به لوقا 24: 51 و اعمال 1: 9-11). .

 صعود عیسی مسیح عمل نهایی ماموریت نجات زمینی او است. پسر خدا "از آسمان ​​به پایین" می آید تا كاری را انجام دهد كه پدر به او می دهد. و با انجام همه کارها ، او به پدر بر می گردد تا بشریت مجروح و تجلیل یافته را که متقبل شده است، تا به ابدیت حمل کند. (نگاه کنید به یوحنا 17).

 مغهوم آموزۀ صعود، تجلیل از سرشت انسان است ، باز پیوستن انسان با خدا. در واقع ، همان نفوذ انسان به اعماق وصف ناپذیر الوهیت است.

 می دانیم که "آسمانها" بیان نمادینی در کتاب مقدس است برای "قلمرو خدا" که غیر مخلوق ، غیرمادی و الهی است، همانطور که یک قدیس کلیسا آن را چنین نامیده است. گفتن اینکه عیسی "به دست راست خدا، بالا برده شده است" همانطور که قدیس پطرس در موعظه اول مسیحی خود می گوید (اعمال 2: 33) دقیقاً به این معنا است که : انسان به همبستگی با خدا بازگشته است ، به اتحادی که طبق آموزه ارتدوکس ، بسیار عظیم تر و کاملتر از آنچه در آفرینش اولیه انسان به وی داده شده است (رجوع کنید به افسسیان 1-2).

 انسان با این پتانسیل خلق شده بود که "شریک طبیعت الهی" باشد، بار دیگر به پطرس رسول مراجعه کند (2 پطرس 1: 4). این مشارکت در الوهیت است ، که در الهیات ارتدوکس به نام تئوسیس (که به معنای واقعی کلمه به معنای الهى شدن یا خدا گونه شدن است) خوانده می شود ، که با صعود مسیح برای بشریت تحقق یافته است. بیان نمادین "نشستن به دست راست" خدا به معنای چیزی غیر از این نیست. این بدان معنا نیست که در جائی از جهان خلقت ، عیسی جسماً بر تختی مادی نشسته است.

 نامه به عبرانیان از صعود مسیح در لفظ معبد اورشلیم سخن می گوید. درست همانطور كه ​​كاهنان اسرائیل وارد "قدس الاقداس" می شدند تا از جانب خودشان و قوم به خدا قربانی ارائه دهند، بنابراین مسیح که یك كاهن اعظم و كامل و ابدی است نیز خود را بر صلیب به عنوان یك قربانی کامل و ابدی به خدا تقدیم می كند ، نه برای خود بلکه برای همه انسانهای گناهکار. به عنوان یک انسان ، مسیح (یک بار و برای همیشه) به قدس الاقداس کامل و ابدی وارد می شود: همان "حضور خدا در آسمان ها".

 . . . ما رئیس کهنه عظیمی داریم که از آسمان ها عبور کرده است ، یعنی عیسی ، پسر خدا. . . (عبرانیان 4: 14)

زیرا که ما را چنین رئیس کهنه شایسته است ، قدوس ، بی عیب ، بی آزار ، از گناهکاران جدا شده ، و از آسمان ها بلندتر گردیده، . . . . که هر روز محتاج نباشد به مانند آن رؤسای کهنه ابتدا برای گناهان خود و بعد برای قوم قربانی بگذراند. چونکه او یک بار و برای همیشه به جا آورد هنگامی که خود را به قربانی گذرانید.

 پس مقصود عمده از این کلام این است که برای ما چنین رئیس کهنه ای هست که درآسمانها به دست راست تخت کبریا نشسته است، که خادم مکان اقدس و آن خیمه حقیقی است که خداوند آن را برپا نمود نه انسان. (عبرانیان 7: 26؛ 8: 2).

 زیرا مسیح به قدس ساخته شده به دست داخل نشد که مثال مکان حقیقی است؛ بلکه به خود آسمان تا آنکه الان درحضور خدا بجهت ما ظاهر شود. (عبرانیان 9: 24).

 ... هنگامی که مسیح یک قربانی برای گناهان گذرانید، به دست راست خدابنشست تا ابدالاباد. و بعد از آن منتظر است تا دشمنانش پای انداز او شوند. (عبرانیان 10: 12-13؛ مزمور 110: 1).

 بنابراین ، صعود مسیح به عنوان اولین ورود انسان به آن جلال الهی است که او در ابتدا آفریده شده بود. ورود، توسط تعالی پسر الهی ای، که خود را در جسم انسانی در ارائه کامل به خدا خالی کرد، امکان پذیر شده است.