چهار حیوان نمادینِ آخرالزمان چه هستند؟

http://www.oodegr.com/english/esxata/zwa1.htm  : منبع

 

 

 

در کتاب نبوتی آخرالزمان (کتاب مکاشفه)، ما ذکر تکراری چهار حیوان نمادین مرموز را می یابیم. نقش نمادین این حیوانات در این کتاب نبوتی چیست؟ چه نقش ویژه ای آنها، در چارچوب آخرالزمان دارند؟

 

1. شرح چهار حیوان

2. چشم انداز موازی حزقیال

3. تفسیر روحانی توسط مبتکر پنهان دیونیسیوس

4. نقش چهار حیوان در کتاب مکاشفه

 

1. شرح چهار حیوان

تلاش های بی شماری برای رمزگشایی نمادین چهار حیوان در آخرالزمان انجام شده است، که دامنه ای از تلاشهای مفرط و حتی طنزآمیز، و از توضیحات ساده متداول تا روحانی می باشند.

 به طور طبیعی، کتاب مقدس - و به ویژه کتابهای نبوی - را می توان در "سطوح" مختلفی از درک، خواند. و البته، تفسیر طبيعی و بدون درد سر، تفسیر روحانی را متوقف نمی سازد. با این حال، تلاش های بسیاری صورت کرفته، که منجر به اختلالات مختلفی شده است. اما، همانطور که ممکن است برای کسی به نظر مشکل برسد که بدون زحمت نماد واقعی این چهار حیوان را درک کند، وقتی که این نمادها روشن شوند، بیشتر در این باره اطمینان حاصل خواهد کرد!

ما اکنون عبارتهای کتاب مکاشفه که این چهار حیوان را توصیف می کنند، را بررسی می کنیم:

یوحنا این چهار حیوان را در رویایی (چشم اندازی) می بیند، که در آن او بر تخت خدا و سایر موجودات آسمانی نگاه می کند. در آنجا، اطراف تخت پادشاهی خدا، او چهار حیوان را مشاهده می کند:

مکاشفه 4: 6-10

"6 در پیش تخت، دریایی از شیشه مانند بلور وجود داشت. و در میان تخت، و گرداگرد تخت، چهار حیوان که از پیش و از پس به چشمان پر هستند. 7 و حیوان اول مانند شیر بود، و حیوان دوم مانند گوساله، و حیوان سوم صورتی مانند انسان داشت، و حیوان چهارم مانند عقاب پرنده بود. 8 و آن چهار حیوان، که هر یک از آنها با شش بال بودند، گرداگرد و درون به چشمان پر بودند. و آنها شبانه روز باز نمی ایستند از گفتن : "قدوس، قدوس، قدوس، خداوند، خدای قادر مطلق، که بود و هست و می آید!" 9 و چون آن حیوانات جلال و تکریم و سپاس به آن تخت نشینی که تا ابدالاباد زنده است می خوانند 10، آنگاه آن بیست و چهار پیر در حضور آن تخت نشین می افتند، و او را که تا ابدالاباد زنده است عبادت می کنند و تاج های خود را پیش تخت انداخته.

بنابراین، او یک حیوان شبیه گوساله می بیند، و یکی دیگر شبیه شیر، و دیگری که شبیه یک عقاب است و دیگری که شبیه یک انسان است. هر یک از این حیوانات شش بال دارند و هر کدام به عنوان "پر از چشم" توصیف شده اند. علاوه بر این، می گوید که این حیوانات شبانه روز بی وقفه خداوند را پرستش می کنند.

این حیوانات صرفاً تخت را محاصره نمی کنند؛ همانطور که ذکر شده آنها "در میان" تخت دیده می شوند. این چطور ممکن است؟ خب، به سادگی، به این دلیل است که یوحنا روبرو به "صحنه" نگاه می کند. به عبارت دیگر، تخت در برابر چشم یوحنا به طور متوسط ​​در میان هوا معلق است، بنابراین یک حیوان "بالای" تخت است، حیوان دیگر "زیر" تخت است و دو حیوان دیگر در سمت چپ و راست تخت به ترتیب ظاهر می شوند.

بنابراین چهار حیوان دایره ای تشکیل داده اند که به صورت بصری تخت در " تقاطع" جهات آن ها واقع است.

یوحنا مشاهد می کند که این حیوانات در فواصل زمانی، در سراسر چشم انداز آخرالزمان ظاهر می شوند، و خود را به شیوه ای روحانی فرو می اندازند و ستایش می کنند. بیایید برخی از آیات نمونه که این را نشان می دهند را بررسی کنیم:

مکاشفه 5: 8

»8 و هنگامی که کتاب را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور بره افتادند، و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه های زرین پر از بخور داشتند که دعاهای مقدسین است.

مکاشفه 5:14

» 14 آنگاه چهار حیوان گفتند: "آمین!" و آن بیست و چهار پیر به روی در افتادند و او را که تا ابدالاباد زنده است پرستش نمودند ".

آیات 15: 7

»7 پس یکی از آن چهار حیوان، به آن هفت فرشته، هفت پیاله زرین داد، پر از غضب خدا که تا ابدالاباد زنده است.

مکاشفه 19: 4

»4 و آن بیست و چهار پیر و چهار حیوان به روی در افتاده، و خدایی را كه بر تخت نشسته بود پرستش نمودند و گفتند: «آمين! هللویاه! "

پس این حیوانات واقعا نماد چه هستند؟

 

2. چشم انداز موازی حزقیال

در اینجا نیاز به ذکر است که این چهار حیوان نمادین اولین بار در کتاب مکاشفه ظاهر نشدند. خداوند آنها را با ظاهری کمی متفاوت خیلی قبل تر در یک رؤیا به حزقیال نبی، نشان داده بود. بیایید توصیف آنها را در آنجا بررسی کنیم:

حزقیال 1: 5-14

5 همچنین از میانش شبیه چهار حیوان پدید آمد. و ظاهر ایشان این بود که شبیه انسان بودند.

6 و هر یک از آنها چهار رو داشت و هر یک از آنها چهار بال داشت.

7 و پایهای آنها پایهای مستقیم بود، و کف پای آنها مانند کف پای گوساله بود. و مانند منظر برنج صیقلی درخشان بود.

8 و زیر بال های آنها از چهار طرف آنها دستهای انسان بود؛ و هر یک از آن چهار روی ها و بال های خود را چنین داشتند.

9 و بال های آنها به یکدیگر پیوسته بود. و چون می رفتند، حیوانات به نوبه خود نمی چرخیدند، بلکه هر یک به راه مستقیم می رفتند.

10 و اما شباهت روی های آنها این بود که، هر یک از آنها روی انسان داشتند؛ و هر یک از آن چهار روی یک شیر بطرف راست داشتند، و هر یک از آن چهار روی یک گوساله بطرف چپ داشتند و هر یک از آن چهار روی یک عقاب داشتند.

11 و روی ها و بال های آنها از طرف بالا از یکدیگر جدا بود؛ و دو بال هر یک به همدیگر پیوسته و دو بال دیگر بدن آنها را پوشانده بود.

12 و هر یک از آنها به راه مستقیم می رفتند، و به هر جایی که روح می رفت، آنها می رفتند، و در حالی که می رفتند، آنها روی برنمی تافتند.

13 و اما شباهت این حیوانات این بود که، صورت آنها مانند شعله های اخگر های آتش افروخته شده، مثل صورت مشعل ها بود؛ و آن آتش در میان آن حیوانات گردش می کرد و درخشان می بود و از میان آتش برق می جهید.

14 و آن حیوانات مثل صورت برق می دویدند، و بر می گشتند.

در رؤیای حزقیال، ما شباهت های خاصی را مشاهده می کنیم، اما تفاوت های خاصی نیز در مقایسه با توصیف در مکاشفه، از قبیل دو مورد ابتدایی زیر را می بینیم:

حیوانات در این رؤیا شش بال ندارند بلکه دارای چهار بال هستند. آنها همچنین دارای 4 صورت هستند و چهره های حیوانی خاص آنها آنطوری که در آخرالزمان توضیح داده شده است، جدا نیستند. این تفاوت ها نشان می دهد که این حیوانات در واقع چیزی واقعی نیستند، بلکه فقط تصاویر نمادین هستند که می توانند تغییراتی در جزئیات خود از یک رؤیا به رؤیای دیگری داشته باشند تا هر بار پیام خاصی را ارسال کنند.

 ما برای لحظه ای خودمان را با سمبل های فردی این همه چیز (که خیلی زیاد هستند، که کل کتاب را می گیرد) مشغول نمی کنیم. ما در اینجا با این شباهت ها و تفاوت ها در حزقیال، خودمان را درگیر نخواهیم کرد. ما اینجا نمادگرایی ها را در حزقیال بررسی نمی کنیم. شاید در یک مطالعه جداگانه ما به تمام این جزئیات بپردازیم.

در این مطالعه، ما باید تنها با ایده کلی حیوانات که در کتاب مکاشفه ظاهر می شوند و آنچه که نماد آن هستند، خودمان را درگیر کنیم. با این درک، ما قادر خواهیم بود که نقش چهار "حیوان" را به طور خاص در چشم انداز آخرالزمان بهتر درک کنیم.

 

3. تفسیر روحانی توسط مبتکر پنهان دیونیسیوس

در گذشته، یک تفسیر معنوی از این حیوانات توسط یک مبتکر پنهان به نام «دیونیسیوس آرئوپاگیت» داده شد، مسیحی ای که نوشته های خود را در حدود 500 میلادی، به عنوان نام مستعار دیونیسیوس آرئوپاگیت، به کار برد.

در این نوشته های معنوی ارزشمند دیونیسیوس، مقاله ای درباره سلسله مراتب آسمانی وجود دارد، جایی که او ویژگی های چهار حیوان را با ویژگی های میزبان های مختلف فرشته ای مرتبط می کند. به عبارت دیگر، او تفسیر روحانی ای را فراهم می کند و نه توضیحی فیزیکی از نبوت. بگذارید نگاهی به این گزیده بیاندازیم، که جالب است. 

 

در سلسله مراتب آسمانی (فصل 13: 20، 15: 8) :

"... زیرا نمایش شش تایی بال های آنان، نشان دهنده ارتقا مطلق و عالی به سمت خداوند است، برای درک پایین تر، متوسط ​​و دورترین ...".

 بنابراین ما بر این باور هستيم که نمایندگی شیر نشان دهنده کیفیت سلطنتی، شخصیت شجاع و غیر قابل رام، و همچنین قدرت جذب مخفیانه غیر قابل توصیف حاکمیت الهی تثلیث، با پنهان کردن جای پای عقل و تواضع آن، در مسیر صعودی خود به سمت حاکمیت الهی است (همانطور که شیر هر کجا که می رود هیچ ردپایی بر جا نمی گذارد)، که نور الهی را تأمین می کند.

این شکل گوساله نشان دهنده قدرت و نیرویی است که شعاع های ادراکی را به منظور دریافت بارش تلقیح از آسمانها گسترش می دهد ( مانند کشاورز که با گاوآهن زمین را به منظور کاشت بذر شخم می زند. مفهوم موازی این است که چنین شیارهای عمیقی در ذهن ما ایجاد شوند که بذرهای روحانی که توسط خدا از آسمان در بارش روحانی فرود می آیند بتوانند زنده بمانند و غذای روحانی را به ما بدهند - مثل دانه های معمولی که در زمین و بعد از آبیاری، آنها گیاهانی می شوند که غذای مادی را به ما می دهند) ، در حالی که شاخ ها قدرت حفاظت و شکست ناپذیری را نشان می دهند.

این شکل عقاب نشان دهنده کیفیت سلطنتى است، اوج گرفتن و پرواز سریع، و همچنین سرعت و هشیاری، تمایل و هوش برای کشف غذای مناسب، توانایی بی وقفه و مستقیم - بدون انحراف - پیش بینی به سوی پرتوهای پرشکوه و تمام درخشان خورشید حاکمیت الهی، با افزایش نیروی قدرت بصری است . 

 

مبتکر پنهان دیونیسوس از تمام توضیحات بالا استفاده کرده است و ویژگیهای میزبان های فرشته گونۀ آسمانی را ساخت و در واقع او این کار را نه تنها با تجزیه تحلیل بینش در مکاشفه، بلکه با دید موازی از حزقیال انجام داد. فراتر از این تفسیر روحانی مربوط به فرشتگان (که ما آن را به صورت محتوایی وارد کردیم)، ما باید بلافاصله با نمادهای پشت همه اینها مرتبط شویم، به صورتی که آنها خاصاً در دیدگاه آخرالزمان اشاره دارند.

 

4. نقش چهار حیوان در کتاب مکاشفه

تلاش های زیادی توسط بسیاری از افراد انجام شده است، به ویژه در میان بسیاری از فرقه های پروتستان، کسانی که با نداشتن پیش شرط های ارتدوکس، اغلب تئوری های سرگرم کننده ای را ارائه می دهند. به عنوان مثال، چهار حیوان به عنوان ظاهری نمادین ... چهار ویژگی اساسی خداوند را ارائه داده است. این ویژگی ها برای مطابقت با حیوانات مربوطه به قدری منحرف شده اند، که نتیجه ی طنز آمیزی را ارائه می دهد.

اما اکنون، بیایید اهمیت این چهار حیوان آخرالزمان را با منطق ساده و در ذهنیت ایمان ارتدوکس بررسی کنیم:

بنابراین، ما چهار حیوان داریم: یکی مانند شیر، یکی مانند گوساله، یک مانند عقاب و دیگری مانند انسان. اولین چیزی که باید از خود بپرسیم این است: این چهار حیوان چه چیز مشترکی دارند؟ بیایید سعی کنیم بفهمیم.

شیر چطور شناخته شده است؟ حتی یک کودک کوچک نیز می گوید که این "شاه حیوانات" است!

عقاب چطور شناخته شده است؟ باز هم، یک کودک کوچک خواهد گفت این "شاه تمام پرندگان" است!

گوساله (بره) چیست؟ یک کودک خواهد گفت که این "شاه تمام حیوانات اهلی" است!

انسان چیست؟ یک کودک می داند که انسان "شاه تمام خلقت مادی" است!

می بینید که کتاب مقدس همیشه خیلی دشوار نیست. هنگامی که تمایلی به مسیح برای درک آن وجود دارد، همه چیز در نهایت واضح تر می شود! بنابراین، ما در اینجا چه داریم؟ بدیهی است، ما چهار نماینده از خلقت داریم. این چهار موجود زنده نشان دهندۀ تمام خلقت هستند.

 البته ما نیز 6 بال را داریم! شش بال یادآور نبوت اشعیا هستند:

اشعیا 6: 1,2

"1 ......خداوند را دیدم که بر تختی رفیع نشسته بود و دامن ردایش معبد را پر ساخته بود. 2 و بر فراز او سرافین ایستادن بودند. هر یک از آنها شش بال داشت .... "

به عبارت دیگر حتی 6 بالی که یوحنا در رویای خود دید، اصلی نبودند، و حیوانات اطراف تخت پادشاهی بودند. اشعیا همان چیز را دیده بود، فقط با تفاوت های خاص کوچکی.

در اشعیا، ما متوجه می شویم که موجودات با 6 بال "فرشتگان" - سرافین- هستند. این به ما کمک می کند تا درک کنیم که چرا چهار حیوان در رویای یوحنا 6 بال داشتند: این به این دلیل است که این حیوانات نه تنها جهان مادی را نمایان می کنند، بلکه حتی جهان روحانی - دنیای فرشتگان - را نشان می دهند!

بنابراین، به طور واضح، و بدون باقی ماندن هیچ شکی، چهار حیوان در کتاب مکاشفه نمایانگر تمام خلقت - هر دو مادی و روحانی - هستند. این نمایندگی از خلقت که در میان تخت پادشاهی دیده می شود (بر طبق بیان هنری در کتاب مکاشفه)، خداوند را شامل می شود، که در همه جا حضور دارد، خلقت را "در درون خود" دارد.

این حیوانات بی وقفه، شب و روز خدا را تحسین می کنند. این بسیار یادآور مزمور 19 است!

1 آسمان جلال خدا را بیان می کند؛ و فلک از اعمال دستهایش سخن می گوید. 2 روز تا روز کلام را جاری می سازد، و شب تا شب معرفت را اعلان می دارد.

همه طبیعت - در هر دو آسمان ​​و زمین - شاهد است و خدا را جلال می دهد. روز و شب، تمام طبیعت خالق خود را آشکار می سازد و تجلیل می کند. و این در هر جایی اتفاق می افتد - در تمام چهار نقطۀ افق - که توسط چهار حیوانی که تخت پادشاهی را از هر طرف محاصره کرده اند، گواهی می شود.

 در مکاشفه، جدای از جلال پیوسته خدا توسط این نمایندگان خلقت، ما نیز در منابع ارجاعی که در بالا ذکر کردیم متوجه می شویم که این چهار حیوان به نظر می رسند که کتاب خاصی را که بعداً آن را تحویل می دهند، حمل می کنند. توصیف شده است که آنها نیز به طور مرتب سرود "آمین" را سر می دهند، خدا را تجلیل می کنند و بخور ارائه می کنند .... "فعالیت هایی" که در اینجا شرح داده می شود، "فعالیت هایی" هستند که منعکس کننده مراسم لیتورجی الهی در آسمانها است! از آنجا که کتاب مکاشفه تنها یک کتاب نبوی نیست؛ بلکه یک کتاب نیایشی نیز است.

 درست از همان ابتدا تا انتها، این کتاب یک مناجات نامه الهی در درون خود دارد که به طور کامل خلاصه ای از خلقت و نجات را شامل می شود؛ این شامل مراسم آیینی کتاب ها، ارائه بخور، بزرگان، تخت پادشاهی، قربانی کردن، مزامیر ... می باشد.

 این یک نیایش الهی است که طرح نجات و بازسازی خلقت را شامل می شود. و در این طرح، می بینیم که خلقت نقش مهمی دارد؛ نقشی كه در كتاب مکاشفه شرح داده شده و توسط آن چهار حيوان اسرارآميز تصويب شده است.

اما تمام این جزئیات بخشی از یک موضوع بزرگ است که ما در بسیاری از مطالعات آینده با آن روبرو خواهیم شد ....