شهيدان ترنتيوس آفريكانوس، پومپيوس، ماكسيموس، الكساندر، تئودور و ٣٣ شهيد ديگر (٢٥٠ م )

        
                    

 

بزرگداشت: ١٠ آوريل ( ٢٣ آوريل)

 شهید مقدس ترنتیوس و همراهانش در زمان امپراتور دکیوس (249-251) رنج کشیدند.  امپراتور فرمانی صادر کرد که به همه رعایا دستور می داد برای بت های بت پرستان قربانی دهند.

 هنگامی که این فرمان توسط فرمانروای آفریقا، فورتوناتیان دریافت شد، مردم را به میدان فراخواند، ابزارهای وحشتناک شکنجه را نشان داد و اعلام کرد که همه بدون استثنا باید برای بت ها قربانی کنند.  بسیاری، از ترس عذاب، موافقت کردند، اما چهل مسیحی به رهبری قدیس ترنیوس، شجاعانه وفاداری خود را به ناجی اعلام کردند. فورتوناتیان از جسارت آنها متعجب شد و پرسید که چگونه آنها، مردم منطقی، می توانند به خدایی اعتراف کنند که توسط یهودیان به عنوان یک شرور مصلوب شد.  در پاسخ به این، قدیس ترنتیوس با شجاعت پاسخ داد که آنها به منجی‌ای ایمان دارند، که داوطلبانه مرگ صلیب و در روز سوم رستاخیز را تحمل کرد.  فورتوناتیان فهمید که ترنتیوس از الگوی خود به دیگران الهام می‌دهد، و دستور داد او را همراه با سه دوست نزدیکش - آفریکانوس، ماکسیموس و پومپیوس - زندانی کنند.  بقیه شهدا، از جمله زنون، اسکندر و تئودور، را فورتوناتیان تصمیم گرفت که آنها را وادار به صرف نظر از مسیحیت کنند. با این حال، نه اقناع و نه عذاب هولناک شهدای مقدس را تحت تأثیر قرار ندادند: آنها را با آهن داغ سوزاندند، سرکه بر زخمهایشان ریختند، به آنها نمک زدند و با چنگالهای آهنین آنها را خراشيدند.  با وجود تمام رنجها، مقدسین در اعتراف خود به مسیح ضعیف نشدند و خداوند آنها را تقویت کرد. 

 فورتوناتیان دستور دادند شکنجه شدگان را به معبد بیاورند و بار دیگر آنها را به قربانی کردن برای بتها دعوت کرد. جنگجویان شجاع مسیح به خدا فریاد زدند: "خدای قادر متعال، که روزی به خاطر گناهان سدوم آتش ریختى، اکنون به خاطر حقیقت خود این معبد بت های بی شرف را ویران کن."  بت ها با یک تصادف سقوط کردند و فرو ریختند و سپس کل معبد فرو ریخت. حاکم خشمگین دستور اعدام آنها را صادر کرد. شهیدان با تسبیح خداوند، زیر شمشیر جلاد سر خم کردند.

 پس از اعدام ٣٦ شهید، فورتوناتیان ترنتیوس، ماکسیموس، آفریکانوس و پومپیوس را نزد خود فرا خواند و اعدام شدگان را به آنها نشان داد و دوباره برای بت ها قربانی طلب کرد. شهدا نپذیرفتند. حاکم بند های سنگینی بر آنها انداخت و دستور داد در زندان گرسنگی بکشند. شب هنگام فرشته خداوند غل و زنجیر شهدا را برداشت و به آنها غذا داد. در صبح، نگهبانان مقدسین را شاد و پر نیرو یافتند. سپس فورتوناتیان به جادوگران و جن گیران دستور داد تا مارها و انواع خزندگان را به سیاه چال بیاورند. نگهبانان از سوراخی در پشت بام به داخل سیاه چال نگاه کردند و قديسين را سالم دیدند که در حال دعا كردن بودند در حالی که مارها به پای آنها خزیده بودند. هنگامی که طلسم کنندگان به دستور درهای سیاهچال را باز کردند، مارها که به طلسم ها گوش نمی دادند به سوی آنها هجوم آوردند و شروع به نیش زدن آنها کردند. فورتوناتیان خشمگین دستور داد تا شهدای مطهر را گردن بزنند. مسیحیان اجساد مقدس آنها را برداشته و با افتخار بیرون از شهر دفن کردند.