قديس جان ساكت (منزوى) (٥٥٨ م )

  

 

بزرگداشت: ٣٠ مارس ( ١٢ آوريل)

راهب جان ساکت (منزوی) در حدود سال 454 در ارمنستان شهر نیکوپول در خانواده رهبر نظامی انکراتیوس و همسرش اوتیمیا متولد شد. پسر خيلى زود شروع به مطالعه کتاب مقدس کرد و با تمام وجود عاشق خلوت و دعا شد.

 در بخشی از املاکی که او پس از فوت والدینش به ارث برد، جان جوان کلیسایی را به نام مقدس ترین تئوتوكوس ساخت. جان از 18 سالگی به همراه ده راهب در کلیسا با روزه و دعا و پرهیز زندگی می کرد. به درخواست شهروندان شهر کلونیا، متروپولیتن سباست، جان 28 ساله را به عنوان اسقف کلیسای مستعمراتى منصوب کرد. راهب با پذیرش رهبرى کلیسا، شیوه زندگی کاملاً زاهدانه خود را تغییر نداد. تحت تأثیر قدیس ، بستگان او نیز به روش مسیحی زندگی می کردند - برادر پرگامی (همکار نزدیک امپراتورهای زنون و آناستازیوس) و برادرزاده تئودور (همکار نزدیک امپراتور ژوستینیان).

 در سال دهم اسقفى جان، پازینیک، شوهر مریم خواهر قدیس، قدرت را در ارمنستان به دست گرفت. حاکم جدید شروع به دخالت مقتدرانه در امور روحانی و کلیسایی کرد. بی نظمی در کلیسا آغاز شد. سپس قدیس جان به كونستانتينوپل رفت و از طریق اسقف اعظم اوتیمیوس از امپراتور زنون خواست که کلیسای ارمنی را از تجاوزات فاحش محافظت کند.

 جان که از اختلافات دنیوی افسرده شده بود، مخفیانه اسقفى را ترک کرد و با کشتی به اورشلیم رفت. با اشک از خدا خواست تا جایی را به او نشان دهد که بتواند در آن زندگی کند و نجات یابد. ستاره ای درخشان ظاهر شد که جان را به لاورای قدیس ساووا هدایت کرد. جان که کرامت اسقفی خود را پنهان می کرد، به عنوان یک تازه کار ساده در صفوف برادران پذیرفته شد. راهب جان از طرف هگومن مقدس ساووا، سخت ترین کار را برای بیش از 4 سال در ساخت یک آسایشگاه و یک صومعه برای راهبان تازه کار انجام داد. قدیس ساوا با دیدن فروتنی و سخت کوشی جان، او را شایسته انتصاب به اسقفى دانست. قدیس مجبور شد این راز را برای ایلیا (494-517) پاتریارک اورشلیم فاش کند. با برکت اولین روحانى اعظم کلیسای اورشلیم، قدیس جان عهد سکوت کرد. به زودی خداوند راز جان را بر قدیس ساوا فاش کرد. راهب جان چهار سال را در حجره خود گذراند و هیچ کس را نپذیرفت و حتی به کلیسا هم نرفت.

راهب جان با آرزوی تنهایی بیشتر و پرهیز شدید، لاورا را ترک کرد و به بیابان پناه برد و در آنجا بیش از نه سال را صرف خوردن گیاهان دارویی کرد. در اینجا او از یورش ویرانگر اعراب جان سالم به در برد، و فقط به این دلیل که خداوند برای او محافظی فرستاد نمرد - شیری وحشی که دشمنان با دیدن آن که بیش از یک بار می خواستند راهب را بکشند از ترس فرار کردند. معجزات بسیاری از طریق دعای قدیس جان در طول زندگی او در بیابان انجام شده است.

 هنگامی که راهب مقدس ساووا که برای مدت طولانی به اسكيفوپول رفته بود، بازگشت، راهب جان را متقاعد کرد که بیابان را ترک کند و دوباره در صومعه مستقر شود. پس از آن، خداوند به طور معجزه آسایی به همه ساکنان لاورا نشان داد که جان یک اسقف است.

 هنگامی که راهب جان هفتاد ساله بود، پدر مقدس و خداپسند، هگومن ساوا، درگذشت. قدیس برای آن مرحوم عزادار شد. قدیس ساوا در رؤیایی بر او ظاهر شد و با دلجویی از او، پیش بینی کرد که جان باید در مبارزه با بدعت تلاش زیادی کند. و در واقع، جان مجبور شد حجره خود را ترک کند تا برادران را در مبارزه با بدعت های اورجينيتس تقویت کند.

 راهب جان ساکت 66 سال را در لاورای راهب ساووا مقدس گذراند. جان با شاهکارهای خستگی ناپذیر رهبانی، دعای هوشیارانه، فروتنی ذهن، فیض روح القدس را به دست آورد: معجزات بسیاری از طریق دعای او انجام شد. افکار پنهانی مردم برای قدیس روشن بود. او بیماران و مبتلایان را شفا داد. او حتی در زمان حیات خود، کسانی را که او را می خواندند از مرگ اجتناب ناپذیر نجات داد. از دانه درخت انجیر که قدیس به خاک خشک انداخت، درخت زیبایی رویید و میوه داد.

 راهب جان ساکت در سن 104 سالگی با آرامش به نزد خداوند رفت.