عشاء ربانی مقدس و اعتراف

منبع :   http://www.oodegr.com

 

 

 

سوال: چند بار در سال یک نفر باید عشاء ربانی دریافت کند؟ آیا آیین مقدس اعتراف لزوماً به عشاء مقدس ربانی مرتبط است؟

عشاء ربانی به طور کامل با اعتراف پیوند ندارد. در کلیسای باستان، مردم فیض خدا را در خود داشتند. آنها در یک حالت روشنگری ذهن*(Nous) بودند و البته آنها دعا می کردند و اغلب عشاء ربانی را دریافت می کردند. هنگامی که فردی مرتکب گناه می شد، به این معنا بود که ایشان فیض خدا را از دست داده بودند؛ در این صورت، آنها در خارج معبد همراه با نوآموزان تعالیم مسیحی باقی می ماندند. این به این دلیل است که یکی نمیتواند فیض خدا را داشته باشد و مسیح را انکار کند. هنگامی که کسی گناه می کند و به ویژه در جسم - و من به روابط جسمانی در ازدواج مسیحی اشاره نمی کنم - این نشان می دهد که آنها لذات جسمانی را به مسیح ترجیح می دهند و به این گونه، مسیح را در عمل انکار می کنند. این کار آنها را به صفوف توبه کنندگان تنزل می دهد و آنها باید پس از یک روند مشخص، دوباره به حالت روشنگری ذهن نائل شوند.

در نوشته های قدیس باسیل بزرگ و پدران دیگر، متوجه می شویم که چهار رتبه از مسیحیان وجود داشتند. ابتدا، "آمرزش طلبان" بودند که در خارج از معبد مقدس می نشستند و از مسیحیانی که به داخل معبد می رفتند، تقاضای بخشش می کردند. در مرحله دوم، "درخواست کنندگان" بودند که تنها تا خطبه های لیتورجی الهی در معبد باقی می ماندند و همراه با نوآموزان مسیحی می رفتند. سوم، "هم ردیفان" بودند که تا پایان لیتورجی الهی در آنجا باقی می ماندند، اما عشاء ربانی دریافت نمی کردند. و چهارم، شرکت کنندگان در عشاء ربانی بودند. به عبارت دیگر، زمانی که کسی گناه مرتکب می شد، آنها باید دوره ای از توبه را طی می کردند، و توبه به این معنی بود که فرد باید از طریق تزکیه نفس به روشنگری ذهن برسد - او مجبور بود ذهن خود را تغییر دهد و دوباره آن را از تاریکی به روشنایی نور ببرد. و آن شخص پس از آنکه اسقف برایش دعای برکت می خواند می توانست عشاء ربانی را دریافت کند.

به همین دلیل است که من اشاره کردم اعتراف کاملاً به عشاء ربانی مرتبط نیست. اگر کسی گناه کند و نیاز به اعتراف داشته باشد، پس باید اعتراف کند. اگر گناهان خاصی وجود داشته باشد - به اصطلاح موارد "قابل بخشش" - آنها با سرویس عشاء ربانی و با نماز بخشیده می شوند "... و خطاهای ما را ببخش ..." که در "دعای ربانی" ذکر شده است

این که چند بار در سال شخص می تواند عشاء ربانی را دریافت کند - خوب، این توسط پدر روحانی آن شخص تعیین شده است. به این دلیل است که ما نزد پدر روحانی خود می رویم و قلبمان را کاملا باز می کنیم؛ ما تمام مشکلاتی را که داریم، به او می گوییم، ما شرایطی را که در آن هستیم، گزارش می دهیم، و او دستورالعمل های مناسب را به ما می دهد. همانطور که پزشکان هم همین کار را می کنند. ما نزد دکتر می رویم، و او را از بیماری خود آگاه می کنیم و دکتر تشخیص مناسب را انجام می دهد و دارو و درمان مناسب را تجویز می کند. به عنوان مثال، او ممکن است به ما بگوید که از غذاهای خاصی اجتناب کنیم، زیرا ارگانیسم ما نمی تواند آنها را تحمل کند و تنها پس از اینکه ما درمان شدیم، می توانیم این غذاها را مصرف کنیم.

 

در این زمینه نیز باید به عشاء ربانی نگاه کنیم، زیرا برای بعضی ها، عشاء ربانی می تواند نور باشد، در حالی که برای دیگران می تواند آتش باشد.

 پدران مقدس می گویند زمانی که ما دو شئ - یعنی گِل و موم - را زیر آفتاب قرار می دهیم، پس از آن اشعه های خورشید گل را سخت می سازد و موم را ذوب می کند. با وجودی که انرژی خورشید یکسان است، اما ماده اشیا متفاوت است، به همین دلیل نتایج هم متفاوت است. به همین ترتیب، خدا و عشاء ربانی برای بعضی ها نور و برای دیگران آتش [تجربه] می شود.

در معابدِ صومعه ها صحنه ی بازگشت ثانوی را ترسیم می کنند. در بالای آیکون، تخت پادشاهی ترسیم شده است، و از تخت نور منتشر می شود، نوری که قدیسین را روشن می کند، در حالی که از تخت رودخانه آتش جاری است که گناهکاران را از پا در می آورد. قدیس اسحاق سوری می گوید که "جهنم" "شلاقِ عشق" خداست - عشقی که بشر نمی تواند درک کند، زیرا دل های آنان ناپاک و علاج ناپذیر است. خداوند هم عادل و هم گناهکار را دوست دارد، اما همه نمی توانند به شیوه ای یکسان خدا را تجربه کنند.

 

 

قدیس باسیل بزرگ نوشت که نور دارای دو انرژی است: روشنایی و سوزاننده، و به همین ترتیب، روشن می کند و می سوزاند. هرکسی که چشم دارد از انرژی سوزانش اجتناب می کند و از درخشش انرژی نورانی لذت می برد. کسانی که چشم برای دیدن ندارند، خصوصیت سوزاننده نور را می پذیرند. این همان چیزی است که در بازگشت ثانوی اتفاق می افتد: صالحان نور خدا را دریافت خواهند کرد و گناهکاران آتش او را دریافت خواهند کرد.

دقیقا همان چیزی است که در طی لیتورجی الهی اتفاق می افتد. برخی عشاء ربانی را دریافت می کنند و روشن می شوند، در حالی که دیگران عشاء ربانی را دریافت می کنند و محکوم می شوند. پولس رسول در پیام خود به قرنتیان می گوید: "از این سبب، بسیاری از شما ضعیف و مریض اند و بسیاری خوابیده اند." (اول قرنتیان.11: 30). به همین دلیل کار کشیش این نیست که بلیط توزیع کند تا مردم به بهشت ​​وارد شوند؛ او باید مردم را درمان کند، به طوری که هنگامی که با خدا مواجه می شوند، خدا برای آنان نور شود و نه آتش.

 ما باید اینجا این سوال را روشن کنیم که فرد سالم و فرد بیمار چقدر می توانند عشاء ربانی را دریافت کنند؛ برای مثال یک فرد فلج است. به نظر می رسد که یک فرد سالم گناهان بیشتری داشته باشد و فرد فلج به آن اندازه گناه ندارد. اما این درست نیست. این بدان معنا نیست که یک فرد سالم گناه می کند و شخص فلج نمی کند. گناهان با افکار و خواسته های یک فرد همانند گناهان با بدن فرد انجام می شوند. یکی می تواند سالم باشد و تمام روز را صرف جلال دادن خدا کند و فرشته آسا زندگی کند، و دیگری - یک فرد بیمار - می تواند بدون ایمان و با خشم زندگی کند. چیزی که مهم است، این است که آن شخص، خدا را جلال دهد - چه در سلامتی و چه در بیماری.

 

 

* Nous = نووس انسان در مسیحیت ارتدوکس شرقی، "چشم قلب یا روح" یا "ذهن قلب" است. روح انسان توسط خدا در تصویر او خلق شده است؛ روح انسان هوشمند و عقلانی است. قدیس تالاسیوس نوشت که خدا موجودات را «با توانایی برای دریافت روح و دستیابی به دانش خود، خلق کرد، او احساسات و ادراکات حسی را برای خدمت به چنین موجوداتی، به وجود آورده است». مسیحیان ارتدوکس شرقی معتقدند که خداوند این را توسط خلق بشریت با هوش و توانایی های عقلی، انجام داد. فرشتگان هوش و نووس دارند، در حالی که انسان عقل - هر دو لوگوس و دیانویا - نووس و ادراکات حسی را دارد. این ایده دنبال می شود که انسان عالم صغیر و بیان کل خلقت یا عالم کبیر است. نووس انسانی پس از سقوط انسان تیره شد (که نتیجۀ طغیان عقل در برابر نووس بود)، اما پس از تزکیه (شفا یا اصلاح) نووس ( که از طریق شیوه های زاهدانه مانند مرگ اختیاری بدست می آید)، نووس انسانی "چشم قلب" نور نامخلوق خدا را می بیند (و عشق و زیبایی نامخلوق خدا را احساس می کند، که در این نقطه نووس، نماز بی وقفۀ قلب را شروع می کند) و روشن می شود، و اجازه می دهد شخص به یک متکلم ارتدوکس تبدیل شود.