ایمان و زندگی اورتودکس
خلاصۀ اصول اعتقادات

 

یادداشت مترجم

رسالت و اصول اعتقادات، شهادت و موعظه، نخستین و زنده‌ترین خصوصیات کلیسا می‌باشند. مسیحِ قیام‌کرده از مردگان شاگردانش را فراخواند تا بیرون روند و انجیل را موعظه کنند. کلیسای اولیه این کلام را بسیار جدی گرفت و آن را تبدیل کرد به روشی برای زندگی. کار تعلیم اصول اعتقادات بر دوش اسقف سنگینی می‌کرد، کسی که جانشین مستقیم رسولان بوده، ضامن اتحاد و یکپارچگی کلیسا در سطح محلی بود؛ این یکی از وظایف اصلی او به‌شمار می‌رفت. اسقف با نشان دادن الگوی شخصی خود و تعالیم خستگی‌ناپذیرش، به‌عنوان یکی دیگر از رهبرانِ سرایندگانِ خداوند، نوآموزان مسیحی را روی کوک درست تنظیم می‌‌کرد تا کلیسای محلی ایمانی درست (=اُرتی) را ابراز نموده و بر اساس آن زندگی کنند؛ همچنین هم‌‌نوا (=اکوس) با کلیسای جهانی رفتار و پرستش (دوکسا) نمایند- البته اگر کسی بخواهد اصطلاح Catechesis (اصول اعتقادات و تعالیم دینی) را دقیق‌تر درک و تفسیر کند. تعلیمات دینی در ابتدا شفاهی و «محاوره‌ای» بود و در کلیسا و در دوره‌های خاصی از حیات کلیسا انجام می‌شد، به‌خصوص در ایام روزه (دورۀ چهل‌روزه پیش از عید قیام/م.)، تا با تعمید نوآموزان و نخستین عشای ربانی آنان در روز عید قیام به حد اعلی برسد! خواندن سرود «آنانی که در مسیح تعمید یافته‌اند، مسیح را در بر کرده‌اند. هللویاه.»،  قبل از دروس کتاب‌مقدس، و قرائت موعظۀ تعلیمات دینی از یوحنای زرین‌دهان (جان کریسوستوم؛ حدود ۳۴۹-۴۰۷) در پایانِ آیین نیایش عید گذر (یا پسَخ/م.)، امروزه ابداعات آیینی بی‌معنا به شمار نمی‌روند.

اکثر آثار متعلق به آبای کلیسا، اساساً از مضمون آموزش اصول دینی برخوردار بوده است. حتی اسامی برخی از آنها با این «نوع» نوشتجات مرتبط بوده است، مانند سیریل اورشلیمی (حدود ۳۱۳-۳۸۶)، برای اثرش به نام خطابه‌های اصول دینی و تعلیمات دینی برای ورود به مسیحیت؛ باسیل قیصریه (۳۳۰-۳۷۹) برای اثری به نام سخنرانی Es Exaemeron  و تعلیمات دینی؛ گریگور اهل نازیانزوس (۳۲۹-۳۹۰) برای اثری به نام موعظۀ مبتنی بر تعلیمات دینی؛ آگوستین (۳۵۴-۴۳۰) برای کتاب اعترافات؛ قدیس سیریل اسکندرانی (حدود ۳۷۰-۴۴۴) که خودش تحصیل‌کردۀ مدرسۀ اصول اعتقادی اسکندریه بود؛ تئودور استودیت (۷۵۹-۸۲۶) برای اثری که تحت عنوان پرسش و پاسخ دینی نوشت؛ سیمون الاهی‌دان جدید (۹۴۹-۱۰۲۲) برای بیست و هشتمین موعظۀ دینی؛ نکتاریوسِ قدیس (۱۸۴۶-۱۹۲۰) برای نامه‌های تعلیمات دینی؛ یا گِرون یوسف (۱۹۲۱-۲۰۰۹) برای موعظه‌های تعلیمات دینی، و شخصیت‌های روحانی دیگر که نامه‌ها، خطابه‌ها، تعالیم و ابلاغیه‌های آنان به‌عنوان نوشتجات مربوط به تعلیمات دینی چاپ و تکثیر شده است.

اما پیوند موجود بین رسالت و تعلیمات دینی، کتاب آموزش دینی را خاص گردانیده و باعث شده توجه افراد به‌شکلی خاص و متمایز به آن جلب شود. کتاب حاضر چند نکتۀ مختصر به ما ارائه می‌دهد. کتاب‌های آموزش دینی به‌هیچ وجه پایان‌نامۀ مقطع دکترا نیست که نظر هیئت ممتحن یا داوران را جلب نماید. حتی کمتر به‌مثابۀ یک «پاسخ» سرضرب برضد «بدعت‌ها» یا «دشمنان» کلیسا می‌باشد، چه رسد به اینکه ابزاری برای توبیخ و ملامت کسانی که کمتر از یک اورتودکس «اصیل» می‌باشند، به‌شمار رود؛ این کتاب فراتر از تمام اینهاست. بدیهی است که کتاب آموزش دینی که از زمینۀ رسالت حاصل شده باشد، مانند کتاب حاضر، محصول محبت و ثمرۀ از خودگذشتگی پدر و اسقفی فروتن و «رئیس میسیونری‌های اورتودکس» می‌باشد، زیرا آنانی که از نزدیک با او آشنایی دارند، می‌توانند این را ثابت کنند. نمی‌دانم که این کتاب خاص تحت چه شرایطی تولید و نوشته شد. اما کسی که حس و درکی قوی داشته باشد، پی می‌برد که این حاصل حساسیت شبانی و عمیق اسقف نسبت به گلۀ اورتودکس و نوایمان خویش می‌باشد، و همچون خوشه‌ای انگور رسیده و شیرین است که از تاکستان حاصلخیز «سرزمین صبح‌های آرام» چیده شده؛ این اثر خصوصیات سازگار و مطلوب شخصیت و خلقیات  نویسندۀ سپیدموی آن را کاملاً دربردارد. سبک پرسش و پاسخ و سادۀ آن، پرده‌برداری موضوعی از فکر و خصایص کلیسا به‌شکل پیش‌رونده و جامعیت و شفافیت تفسیر، همه در مجموع روایت موفقیت مسیحیان اولیه را در روش اعلان و ترویج پیغام «لوگوسِ» جسم‌شده و رستاخیزیافته، به یاد ما می‌آورد.

در 19 مارس 2018، یک درخواست اینترنتی از سراسقف پیسیدیه که نخستین سراسقف اورتودکس کره بود، دریافت کردم. او از من خواست که این خلاصۀ تعلیمات دینی را به زبان انگلیسی ترجمه کنم (نخست به زبان کره‌ای به چاپ رسید و بعداً در سال ۲۰۱۵، در آتن به زبان یونانی ترجمه شد)؛ من تازه از بیمارستان مرخص شده بودم و دورۀ نقاهت خود را پس از یک جراحی مهم می‌گذراندم. در این درخواست توضیح داده شده بود که ترجمۀ انگلیسی این کتاب کمک می‌کند که ترجمه به زبانهایی غیر از کره‌ای یا یونانی- که شمار اندکی از مردم آسیای صغیر یا آفریقا می‌توانستند آن را بخوانند- راحت‌تر انجام گردد. تنها ده هفته بین تاریخ این نامه و روز پنطیکاست فاصله بود، ایام روزه دو هفتۀ دیگر تمام می‌شد و هفتۀ مقدس و عید قیام چند روز دیگر از راه می‌رسید؛ به‌سختی می‌توان از این نکته غافل شد که شاید این درخواست، دعوتی برای من بود که بعد از این عارضۀ جسمی و مرخص شدن از بیمارستان، پنطیکاست را شخصاً تجربه کنم. به‌علاوه، این ترجمه می‌تواند پاسخی باشد به تمام کسانی که آرزو دارند واقعۀ «تقسیم شدن زبانه‌های آتش» به چالشی تبدیل شود و «همه را به اتحاد فراخواند.»- به خصوص در دورانی که فضای بستۀ روحانی، آشفتگی سیاسی، جنگ و خشونت چندوجهی، اغتشاش و شک و بلاتکلیفی، به‌شکلی نامحدود در جهان وجود دارد...

این افکار مرا بر آن داشت که این یادداشت را بنویسم، حتی قبل از اینکه ترجمه را شروع کنم. اهمیتی ندارد که این کار در دنیای نویسندگی چقدر نامتعارف باشد، از آن جهت که موعد چاپ این کتاب هنوز فرا نرسیده است!

قصد من از چند کلامی که جرأت کردم در این متن بگنجانم، «بهبود» محتوای آن نبود، بلکه می‌خواستم آن را مجدداً تایید کرده، بسط دهم. دعا و امید واقعی من این است که ترجمۀ این کتاب از آنجایی که توسط کسی انجام شده که انگلیسی زبان دوم اوست، مانع به وجود نیاورد، چه رسد به اینکه تأثیر محتوای آن را کمرنگ نماید. برای اینکه ترجمه‌ای یکدست داشته باشیم، از کتاب Orthodox Study Bible (© ۲۰۰۸، آکادمی الهیات اورتودکس آتاناسیوس ، Elk Grove، کالیفرنیا) برای نقل‌ قول‌ها کتاب مقدس استفاده کرده‌ایم.

 

دانیل جِی. ساهاس

عید پنطیکاست، ۲۰۱۸